پارت۲۰[عشق یهویی]
تهیونگ: از خواب بلند شدم چشمامو با دستام مالیدم که بهتر ببینم که جسم خیلی نرمی رو توی بغلم حس کردم
نگامو بهش دوختم که دیدم ا/ت سرشو توی سینم گذاشته و دست شو دور کمرم حلقه کرده
پاهاشم رومه خیلی کیوت بود داشتم بهش نگاه میکردم که بیدار شد
ا/ت:از خواب بیدار شدم سرمو بالا گرفتم که با صورت تهیونگ مواجه شدم
برای چند ثانیه تو چشم هاش خیره شدم بعد یه جیییییغ خیلی بلند کشیدم
تهیونگ:ببینم تو عادت داری وقتی از خواب بلند میشی جیغ بکشی
ا/ت:من توی بغل تو چیکار میکنم؟
تهیونک:اولا تو مو بغل کردی نه من دوم اینکه من چه میدونم دیشب اینجا خواب مون برده
تازه ببینم یه بار دیگه جیغ میکشی من میدونمو تووو
ا/ت: ب.باشه
تهیونگ: آفرین
ا/ت: تهیوونگ
تهیونگ:هوم؟
ا/ت:گشنمه
تهیونگ:باشه من میرم صبحونه رو اماده میکنم توم برو دست و صورت تو بشور
ا/ت:اوکی
تهیونگ:داشتم صبحونه رو آماده میکردم همش زیر لب با خودم کلنجار می رفتم اخ چرا من با این دختر احساس راحتی میکنم هووی تهیونگ تو اصلا احساس راحتی نمیکنی چته چرا اینجوری شدی ولی خب خدایی دختر پروویی، فضول ،خوش اندام ، جذابه ، قد بلند، خب اینا به تو چه بشین دیگه اینقدر با خودت حرف نزن پسر مگه دیونه شدی
ا/ت: رفتم دست شویی که متوجه شدم که پریود شدم الان چه خاکی تو سرم بریزم من که نوار بهداشتی ندارم چجوری به تهیونگ بگم نمیشه که تا فردا تو این بی صاحب مونده بمونم رومم نمیشه به تهیونگ بگم
ای خداااااا
ا/ت: تهیووووونگ
تهیونگ: دیدم ا/ت داره صدام میزنی رفتم سمت دست شویی هوووم چیه
ا/ت: ت.تهیونگ
تهیونگ: خوو حرف تو بگو
ا/ت: من یه چیز لازم دارم
تهیونگ: چی
ا/ت:نوار بهداشتی «با خجالت»
تهیونگ: خوو چرا خجالت میکشی الان میرم برات میخرم
ا/ت: ممنون میشم « باخجالت»
تهیونگ: خجالت نکش
رفتم لباس مو عوض کردم سوییچ واشین رو برداشم سوار شدم
به سمت شهر حرکت کردم رفتم داخل یک فروشگاه دنبال نوار بهداشتی بودم اخه تهیونگ ترو چه به این کار ها تا سلامتی رئیس بزرگ ترین باند مافیای کره ای
به چه حالو روزی افتادم ماسک مو زدم یه بسته نواربهداشتی برداشتم سریع حساب کردم اومدم بیرون
الان اگه جونکوک و یونگی اینجا بودن
پارم میکردن اخه بخواتر یه دختر به این حال روز افتادم
سوار ماشین شدم به سمت خونه حرکت کردم
رسیدم خونه
رفتم پیش ا/ت و بهش دادم
ا/ت: خیلی معذرت میخوام دستت درد نکنه
تهیونگ: خواهش میکنم حالا بیا بیرون مردم از گشنگی
ا/ت: اوکی « خنده»
کار های لازم مو انجام دادم اومدم بیرون سر سفره نشستم
و شروع کردم به خوردن
تهیونگ:ولی چه بد شد
ا/ت: چی بد شد؟
تهیونگ: که پریود شدی
ا/ت: مگه برا تو مشکلی ایجاد میکنه « خنده »
تهیونگ:, تنبیه تو عقب انداخت
ا/ت:_______
تهیونگ: چیشد زبونت بند اومد
ا/ت: یکم دیگه بدبختم
تهیونگ:چرا
ا/ت: دردم شروع میشه
تهیونگ: آها
کاشکی میدونستم دردش چجوریه که شما رو به گریه میندازه
ا/ت: بخدا دردشو فقط دخترا میتونن تحمل کنن
تهیونگ:«خنده»
صبحونه رو تموم کردیم اومدیم رو کاناپه نشستیم
_________________________________________________
پارت بعدی شرت نداره
هر چقدر دوست داشتید حمایت کنید(:
__________
دوستون دارم (:
نگامو بهش دوختم که دیدم ا/ت سرشو توی سینم گذاشته و دست شو دور کمرم حلقه کرده
پاهاشم رومه خیلی کیوت بود داشتم بهش نگاه میکردم که بیدار شد
ا/ت:از خواب بیدار شدم سرمو بالا گرفتم که با صورت تهیونگ مواجه شدم
برای چند ثانیه تو چشم هاش خیره شدم بعد یه جیییییغ خیلی بلند کشیدم
تهیونگ:ببینم تو عادت داری وقتی از خواب بلند میشی جیغ بکشی
ا/ت:من توی بغل تو چیکار میکنم؟
تهیونک:اولا تو مو بغل کردی نه من دوم اینکه من چه میدونم دیشب اینجا خواب مون برده
تازه ببینم یه بار دیگه جیغ میکشی من میدونمو تووو
ا/ت: ب.باشه
تهیونگ: آفرین
ا/ت: تهیوونگ
تهیونگ:هوم؟
ا/ت:گشنمه
تهیونگ:باشه من میرم صبحونه رو اماده میکنم توم برو دست و صورت تو بشور
ا/ت:اوکی
تهیونگ:داشتم صبحونه رو آماده میکردم همش زیر لب با خودم کلنجار می رفتم اخ چرا من با این دختر احساس راحتی میکنم هووی تهیونگ تو اصلا احساس راحتی نمیکنی چته چرا اینجوری شدی ولی خب خدایی دختر پروویی، فضول ،خوش اندام ، جذابه ، قد بلند، خب اینا به تو چه بشین دیگه اینقدر با خودت حرف نزن پسر مگه دیونه شدی
ا/ت: رفتم دست شویی که متوجه شدم که پریود شدم الان چه خاکی تو سرم بریزم من که نوار بهداشتی ندارم چجوری به تهیونگ بگم نمیشه که تا فردا تو این بی صاحب مونده بمونم رومم نمیشه به تهیونگ بگم
ای خداااااا
ا/ت: تهیووووونگ
تهیونگ: دیدم ا/ت داره صدام میزنی رفتم سمت دست شویی هوووم چیه
ا/ت: ت.تهیونگ
تهیونگ: خوو حرف تو بگو
ا/ت: من یه چیز لازم دارم
تهیونگ: چی
ا/ت:نوار بهداشتی «با خجالت»
تهیونگ: خوو چرا خجالت میکشی الان میرم برات میخرم
ا/ت: ممنون میشم « باخجالت»
تهیونگ: خجالت نکش
رفتم لباس مو عوض کردم سوییچ واشین رو برداشم سوار شدم
به سمت شهر حرکت کردم رفتم داخل یک فروشگاه دنبال نوار بهداشتی بودم اخه تهیونگ ترو چه به این کار ها تا سلامتی رئیس بزرگ ترین باند مافیای کره ای
به چه حالو روزی افتادم ماسک مو زدم یه بسته نواربهداشتی برداشتم سریع حساب کردم اومدم بیرون
الان اگه جونکوک و یونگی اینجا بودن
پارم میکردن اخه بخواتر یه دختر به این حال روز افتادم
سوار ماشین شدم به سمت خونه حرکت کردم
رسیدم خونه
رفتم پیش ا/ت و بهش دادم
ا/ت: خیلی معذرت میخوام دستت درد نکنه
تهیونگ: خواهش میکنم حالا بیا بیرون مردم از گشنگی
ا/ت: اوکی « خنده»
کار های لازم مو انجام دادم اومدم بیرون سر سفره نشستم
و شروع کردم به خوردن
تهیونگ:ولی چه بد شد
ا/ت: چی بد شد؟
تهیونگ: که پریود شدی
ا/ت: مگه برا تو مشکلی ایجاد میکنه « خنده »
تهیونگ:, تنبیه تو عقب انداخت
ا/ت:_______
تهیونگ: چیشد زبونت بند اومد
ا/ت: یکم دیگه بدبختم
تهیونگ:چرا
ا/ت: دردم شروع میشه
تهیونگ: آها
کاشکی میدونستم دردش چجوریه که شما رو به گریه میندازه
ا/ت: بخدا دردشو فقط دخترا میتونن تحمل کنن
تهیونگ:«خنده»
صبحونه رو تموم کردیم اومدیم رو کاناپه نشستیم
_________________________________________________
پارت بعدی شرت نداره
هر چقدر دوست داشتید حمایت کنید(:
__________
دوستون دارم (:
۵۶.۹k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.